معنی (cilacov) اوایی، صدادار، صوتی، مربوط به حرف باصدا, معنی (رهکشرخذ) اوایی، صدادار، صوتی، مربوط به حرف باصدا, معنی (cilacov) اmاdd، wbاbاc، wmتd، kcfmz fi pct fاwbا, معنی اصطلاح (cilacov) اوایی، صدادار، صوتی، مربوط به حرف باصدا, معادل (cilacov) اوایی، صدادار، صوتی، مربوط به حرف باصدا, (cilacov) اوایی، صدادار، صوتی، مربوط به حرف باصدا چی میشه؟, (cilacov) اوایی، صدادار، صوتی، مربوط به حرف باصدا یعنی چی؟, (cilacov) اوایی، صدادار، صوتی، مربوط به حرف باصدا synonym, (cilacov) اوایی، صدادار، صوتی، مربوط به حرف باصدا definition,